notebook

سفره ی یک بارمصرف به زبان انگلیسی

 

سفره یکبار مصرف یک واژه ترکیبی می‌باشد که ما به شما ترجمه سفره یکبار مصرف در زبان انگلیسی را آموزش می‌دهیم.

واژه «سفره» با توجه به عدم استفاده در زندگی روزمره کشورهای غالبا انگلیسی زبان، تشکیل شده از دو کلمه Table به معنی میز و Cloth یعنی پارچه. یعنی اصطلاحا به جای واژه سفره، انگلیسی زبانان می‌گویند Tablecloth که برابر است با پارچه رومیزی یا همان رومیزی خودمان.

اما با توجه به عدم استفاده از سفره یکبار مصرف در آن کشورها، به صورتی که در ایران و کشورهای همسایه ایران رایج است، پس کشورهای انگلیسی زبان به سفره یکبار مصرف چه می‌گویند؟ یا به عبارت ساده‌تر سفره یکبار مصرف به انگلیسی چه می‌شود؟

در دایره لغات انگلیسی کلمه یکبار مصرف وجود دارد. Disposable به معنی قابل عرضه، در معرض، از دست دادنی یا یکبار مصرف {دیکشنری آنلاین آبادیس}.

سفره یکبار مصرف به زبان انگلیسی

سفره یکبار مصرف به زبان انگلیسی

با توجه به ترکیب دو واژه سفره و یکبار مصرف در فارسی، می‌شود ترکیب این سه واژه در زبان انگلیسی و برابر است با Disposable Tablecloth که همین واژه را هم اگر در سایت‌های انگلیسی زبان جستجو کنید، خیلی ساده به همان محصولاتی که در ایران تولید و عرضه می‌شوند نمی‌رسید. سفره یکبار مصرف ارزان قیمت، سفره یکبار مصرف مجلسی یا سفره کاغذی محصولاتی هستند که بیشتر در ایران و کشورهای همسایه استفاده می‌شوند. عراق، افغانستان، پاکستان، آذربایجان و کشورهای همجوار سفره یکبار مصرف را بیشتر از سایر کشورها استفاده می‌کنند و نزدیک به همان مفهومی که ما می‌شناسیم برایشان کاربرد دارد.



برچسب ها: لغات جدید

نويسنده :Julia
تاريخ: پنجشنبه بیست و هشتم آذر ۱۳۹۸ ساعت: 20:39

این بار در مورد اصطلاح جالب use it or lose it صحبت می‌کنیم.

این اصطلاح، یک اصطلاح غیر رسمی در زبان انگلیسی است و به این معنی است که اگر از آموخته‌ها استفاده نشوند ممکن است به فراموشی سپرده شوند و همچنین فرصت‌ها اگر استفاده نشوند ممکن است از بین بروند!

مفهوم این اصطلاح دقیقا در مورد یادگیری خود زبان انگلیسی هم صادق است. تمام جملات، سختارها و کلماتی که از کلاس، کتاب، فیلم، آهنگ، سایتها و ... یاد می‌گیرید اگر استفاده نشوند از بین می‌روند!

طبق منحنی فراموشی بیشترین میزان فراموشی در بازه زمانی یک هفته بعد از یادگیری اتفاق می‌افتد، بنابراین بهترین زمان تکرار و تمرین آموخته‌های جدید همان هفته اول یادگیری است!



برچسب ها: اصطلاح

نويسنده :Julia
تاريخ: پنجشنبه بیست و هشتم آذر ۱۳۹۸ ساعت: 20:21

تفاوت formal و informal:

از زبان formal در موقعیت‌های رسمی و جدی استفاده می‌شود. همچنین زمان صحبت با افرادی که نمی‌شناسیم از زبان formal استفاده می‌کنیم. متضاد این کلمه، informal است.

کلمات formality و informality به ترتیب اسامی صفات formal و informal هستند.

تفاوت conversation، chat، discussion و argument

کلمه conversation به معنی صحبت بین دو یا چند نفر است و کلمه chat به معنی صحبت دوستانه و غیررسمی بین دو یا چند نفر است:

To have a chat with somebody

کلمه discussion در مورد صحبت‌های جدی استفاده می‌شود:

A discussion about something

Discuss something (verb)

کلمه argument در مورد بحث‌هایی استفاده می‌شود که افراد در آن با یکدیگر مخالف هستند و معمولا حین بحث عصبانی می‌شوند.

برای پیشرفت در زبان انگلیسی و تمرین روزانه با افراد علاقمند به زبان انگلیسی در ریمرسی ثبت نام کنی




نويسنده :Julia
تاريخ: پنجشنبه بیست و هشتم آذر ۱۳۹۸ ساعت: 20:16

 

عبارت پر کاربرد در احوال پرسی به زبان انگلیسی

 

همه شما با عباراتی نظیر hello و how are you آشنا هستید اما همیشه از این دو عبارت در مکالمات زبان انگلیسی استفاده نمی شود. عبارات بسیاری با معنای مشابه این دو عبارت وجود دارند که در احوال پرسی های انگلیسی به کار می روند. هر چه بیشتر این عبارت ها را بشناسید و در مکالمات خود استفاده کنید، بومی تر و  البته خوش بیان تر به نظر خواهید رسید. در این مقاله به ۱۷ عبارت پر کاربرد در احوال پرسی به زبان انگلیسی اشاره خواهیم کرد که برای شما زبان آموزان مفید خواهد بود.

 

 


 

Hey / Hey man / Hi

این عبارات می توانند جایگزین hello باشند. کلمه hi مناسب برای هر گونه موقعیتی است در حالی که hey را اغلب کسانی استفاده می کنند که همدیگر را قبلا هم ملاقات کرده اند. hey در برخی مکالمات جهت صدا کردن یک شخص نیز کاربرد دارد.

How’s it going? / How are you doing?

این عبارات می توانند جایگزین how are you باشند. اگر در یک مکالمه قصد دارید که رسمی و مودبانه صحبت کنید از همان how are you استفاده کنید. دو عبارت فوق عامیانه و غیر رسمی هستند.

What’s up? / What’s new? / What’s going on?

این عبارات می توانند جایگزین غیر رسمی how are you باشند و در مواقعی به کار روند که شما طرف مقابل خود را از قبل می شناسید.

How’s everything ? / How are things? / How’s life?

این عبارات می توانند جایگزین غیر رسمی how are you باشند و در مواقعی به کار روند که شما طرف مقابل خود را از قبل می شناسید و پاسخ این سوالات می تواند good یا not bad باشد.

How’s your day? / How’s your day going?

این عبارات می توانند جایگزین غیر رسمی how are you باشند. بیشتر در اواخر روز پرسیده می شوند. هدف از پرسیدن آنها این است که بدانیم طرف مقابل ما روز خود را چگونه گذرانده است.

Good to see you / Nice to see you

این جملات در مکالمه با دوستان ، همکاران و آشنایانی به کار میرود که خیلی وقت است که آنها را ندیده اید.

Long time no see / It’s been a while

این جملات در مکالمه با دوستان ، همکاران و آشنایانی به کار می رود که خیلی وقت است که آنها را ندیده اید و به طور تصادفی و اتفاقی آنها را ملاقات کرده اید.

Good morning / Good afternoon / Good evening

این عبارات جایگزین رسمی hello هستند. در نظر داشته باشید که good night فقط جایگزین good bye و برای خداحافظی به کار می رود.

It’s nice to meet you / Pleased to meet you

این عبارات رسمی و مودبانه بوده و برای ملاقات هایی که برای اول رخ می دهد به کار برده می شوند.

How have you been?

این عبارت در مکالمات افرادی که همدیگر را میشناسند به کار می رود. آنها می خواهند بدانند که طرف مقابل از آخرین ملاقاتشان تا الان چگونه بوده اند و آیا حالشان خوب بوده است؟

How do you do?

این عبارت بسیار رسمی و البته غیر رایج است. اما هنوز هم ممکن است در مکالمات افراد مسن به کار رود.

Yo!

یک عبارت غیر رسمی که جزو محاوره های هیپ هاپی دهه ۹۰ آمریکا محسوب می شود و فقط می بایست در برخورد با دوستان صمیمی به کار رود.

Are you OK? / You alright? / Alright mate?

عباراتی که همزمان معنای hello و how are you را در خود جای داده و در بریتانیا رایج هستند.

Howdy!

یک عبارت غیر رسمی است که مخفف how do you do محسوب می شود و در برخی نقاط آمریکا و کانادا رایج است.

Sup? / Whazzup?

این عبارات مخفف what’s up هستند و بین نوجوانان رایج شده اند.

G’day mate!

یک عبارت استرالیایی و مخفف good day محسوب می شود.

Hiya!

این عبارت کوتاه شده ی how are you محسوب می شود و در برخی نقاط انگلستان رایج است.

 


 

موارد فوق ۱۷ عبارت پر کاربرد در احوال پرسی به زبان انگلیسی هستند که یادگیری آنها برای زبان آموزانی که قصد تقویت مکالمه خود را دارند مفید و البته کاربردی است. اگر به دنبال اصطلاحات و عبارات این چنینی هستید که در مکالمات زبان انگلیسی بسیار مورد استفاده قرار می گیرند

 

 


 



برچسب ها: مکالمه

نويسنده :Julia
تاريخ: پنجشنبه بیست و هشتم آذر ۱۳۹۸ ساعت: 20:9

 

دو کلمه thin و slim هر دو به معنی لاغر هستند، ولی کلمه slim معنای مثبت‌تر و بهتری دارد.

کلمه‌های fat و overweight هم معنای یکسان دارند، ولی استفاده از کلمه fat در جمله مؤدبانه نیست و بهتر است از کلمه overweight استفاده شود.

کلمه‌های beautiful و good-looking به معنی زیبا و خوش‌قیافه که کلمه اول در مورد خانم‌ها استفاده می‌شود و کلمه دوم هم برای آقایان و هم خانم‌ها کاربردی است. کلمه ugly متضاد این دو است ولی استفاده از آن مؤدبانه نیست.



برچسب ها: مکالمه

نويسنده :Julia
تاريخ: پنجشنبه بیست و هشتم آذر ۱۳۹۸ ساعت: 20:0

آن ها را تجسم کنید:

برخی اصطلاحات گاهی واقعا همان عملی را که شما انجا می دهید را به نمایش در می آورند. مثلا اصطلاح  “to put your feet up”، به معنای ریلکس کرددن و احساس آرامش است و در واقع ما گاهی برای اینکه خستگی خود را در کنیم این کار را می کنیم و پاهای خود را بابا می گیریم. یا مثلا اصطلاح “up in arms” به معنای اعتراض کردن است و خیلی وقت ها ما هنگام اعتراض کردن واقعا دست های خود را در هوا تکان می دهیم تا میزان ناراحتی و اعتراض خود را نشان دهیم. اما در این مقاله ما به شما خواهیم گفت که چگونه اصطلاحات انگلیسی را یاد بگیریم؟

همانطور که احتمالاً می دانید یک اصطلاح توسط گروهی از کلمات شکل می گیرد. با این حال ، معنای اصطلاح اغلب با معنای تک تک کلمات جداگانه در اصطلاح متفاوت است. و این همان چیزی است که یادگیری آنها را بسیار دشوار می کند.

به عنوان مثال، با اصطلاحی بودن over the moon؛ "بالای ماه" - ممکن است کلمات را به صورت جداگانه درک کنید؛ اما درک کل بیان پیچیده تر است.

آن ها را ترجمه کنید:

گاهی اصطلاحات را برای خود ترجمه کنید زیرا برخی اوقات تشابه اصطلاحات در زبان شما و زبان انگلیسی باعث می شود آن ها را کاملا درک کنید و نیازی به یادگیری نداشته باشد.

کلمه کلیدی را پیدا کنید:

گاهی برای فهم اصطلاحات در انگلیسی باید کلمه کلیدی که در اصطلاح هست را پیدا کرده و بر روی آن تمرکز کنیم. این کلمه خیلی وقت ها باعث می شود خیلی راحت معنای اصطلاح را حدس بزنید مثلا اصطلاح “suits you down to the ground” تنها دانستن معنای suits  کافی است تا بدانیم این به این معناست که فلان چیز مناسب است.

فحوای کلام :

یکی دیگر راز راه های مهم برای درک اصطلاح این است که به محتوای گفتار و سخنان اطرافیان توجه کنید ببینید در چه موردی صحبت می کنند؟ مبحث مکالمه ی آن ها چیست؟ وقتی این موضوع را بدانید می توانید اصطلاح را بهتر و راحت تر حدس بزنید. مثلا دوستان شما در مورد آزمونی که داشتید صحبت می کنند و می گویند "امتحان آن قدر ها هم که می گفتند سخت نبود و "was a piece of cake.” یعنی خیلی راحت بود. پس از روی فحوای کلام می توانید آن ها را حدس بزنید.

خلاق باشید:

برخی اوقات تنها باید خلاق باشید و به ورای جملات و معنای تحت اللفظی این اصطلاحات فکر کنید مثلا " شما در یک مهمانی هستید و تقریبا در آنجا کسی را نمی شناسید و احساس غربیگی می کنید؛ همه باهم دوست هستند و در ارتباط هستند اما شما felt like a fish out of water.” احساس ماهی از آب بیرون جهیده را دارید. از روی حس خود و قدرت خلاقیت خود می توانید بفهمید که شما معذب هستید و احساس راحتی ندارید و این اصطلاح در این موقع به کار می آید.

حدس بزنید:

گاهی اوقات هم ممکن است شما ندانید یک اصطلاح دقیقا چه معنای می دهد؛ اما می توانبد حدس بزنید. این دقیقا همان کاری است که افراد بومی انجام می دهند؛ آن ها در مورد اصطلاحات فکر نمی کنند و قبلا آن ها خط به خط معنا نکرده اند بلکه کم کم و نسل به نسل منتقل شده و کسی هم در مورد آن سؤالی نپرسیده که چرا و چگونه بلکه تنها در میان کلام بقیه آن را حدس زده اند.

لحن کلام:

خیلی کار مشکلی است که با کسی صحبت کنید و او از اصطلاحاتی استفاده کند که شما نمی دانید زیرا زمان بسیار کمی برای ترجمه آن ها دارید و اگر متوجه نشوید ممکن است نصف بیشتر معنا و مفهوم کلام را از دست بدهید؛ اما اغلب لحن کلام  می تواند به شما برای درک بهتر سخنان کم کند و از لحن ناراحت یا خوشحال او می فهمید که از چیزی شوشحال است یا نه.

زیاد بخوانید و زیاد گوش کنید:

مهمترین امر در مورد اصطلاحات درک آن هاست. نگران استفاده از آن ها نباشید؛ بلکه آن ها با تمرین به راحتی آموخته می شوند هنگام دیدن و یا شنیدن آن ها در هر کجایی سریع آن ها را بنویسید و آن ها را در داخل جمله به کارببرید زیرا از این راه بهتر آموخته می شوند.

محدوده ی موضوعی :

سعی کنید اصطلاحاتی را که یادداشت می کنید در زمینه های موضوعی گروه بندی کنید! به این ترتیب یک روش منطقی برای سازماندهی آنها در ذهن خود خواهید داشت و به جای یادگیری لیستی از اصطلاحات بی معنا، می توانید اصطلاحاتی را برای صحبت در مورد مشاغل، مشکلات یا اشتباهات و ... یاد بگیرید.

صدا و تصویر:

گاهی از اصطلاحاتی که نمی توانید به خاطر بسپارید و یا یادگیری ان ها برای تان مشکل است یک تصویر بسازید و آن را هر جایی که دوست دارید نصب کنید و یا می وانید آن ها را در گوشی خود ضبط شده داشته باشید تا دسترسی به آن ها برایتان راحت تر باشد.

برخی از اصطلاحات رایج:

 

  • big deal: قابل توجه نیست؟!
  • over the moon: کسی که خیلی خوشحال است.
  • Eat your words: اول فکر کن بعد حرف بزن.
  • Be like a bull in a china shop: اصطلاح برای کسی که سرزده وارد جایی می شود و همه جا را به هم می ریزد که در فارسی میگن "مثل گاو سرش رو انداخت پایین اومد تو"
  •  Put your foot in it: انجام یا گفتن چیزی شرم آور یا نامناسب
  • Suit someone down to the ground: وقتی شرایط و کاری برای کسی مناسب و راحت باشد.
  • Think outside the box: خلاقانه و نوآورانه فکر کردن در مورد چیزی

نترسید:

بسیاری از افراد درباره استفاده از اصطلاحات در انگلیسی ناامید، نگران و سواسی هستند. درست است که در انگلیسی بسیار مورد استفاده قرار می گیرند، اما لازم نیست همه آنها را بدانید. یادگیری اصطلاحات یک فرآیند طبیعی است، درست مثل یادگیری بقیه زبان انگلیسی. زمان لازم است و شما به تمرینات معمول و منظم نیاز دارید. بهتر است آنها را کم کم یاد بگیرید، تا اینکه یک باره سعی کنید چیزهای زیادی یاد بگیرید.

حفظ نکنید:

متأسفانه ، حفظ کردن اصطلاحات بهترین گزینه نیست. شاید بتوانید در کوتاه مدت و برای امتحان آنها را به خاطر بسپارید؛ اما اگر می خواهید به طور طبیعی از آن ها استفاده کنید، پس باید آنها را به روشی متفاوت یاد بگیرید و تمرین کنید




نويسنده :Julia
تاريخ: پنجشنبه بیست و هشتم آذر ۱۳۹۸ ساعت: 19:53

crunch time

( لحظه ی سرنوشت ساز )
مفهوم : دوره زمانی قبل از تکمیل پروژه که همه کار سختی داشته باشند.

مثال: I’m not getting enough sleep these days. It’s crunch time at work.
این روزها خواب کافی ندارم چرا که لحظه ی سرنوشت ساز کار است.

 




نويسنده :Julia
تاريخ: شنبه شانزدهم آذر ۱۳۹۸ ساعت: 18:11

=

  1.    ممنون                                   Thanks
  2.     خیلی ممنون                           Many thanks
  3.   بسیار متشکرم                            Thanks a lot
  4. یک دنیا تشکر                      Thanks a bunch
  5. از شما بسیار ممنون             Thank you very much
  6. بسیار لطف دارید (محبت شماست )               It’s very kind of you
  7. واقعا قدر دان زحمات شما هستم              I really appreciate it
  8. بابت همه چیز ممنون       Thank you for everything
  9.    یدونه مدیون شما هستم                       I owe you one
  10. وافعا از کمک شما قدر دانی میکنم      I really appreciate your help
  11. بسیار سپاسگزارم                       I’m so grateful
  12. یک دنیا (یک میلیون) تشکر                   Thanks a million
  13. بابت همه چیز ممنون          Thanks for everything
  14. بسیار سپاسگزارم                Thanks so much
  15. نمیتونم به اندازه کافی تشکر کنم     I can’t thank you enough
  16.   نمیدونم چطور تشکر کنم    I cannot express my appreciation
  17.    از وقتی که اختصاص دادید متشکرم                    I appreciate your time
  18.  یک دنیا از شما ممنونم                  A million thanks to you
  19. تا عمر دارم مدیونتم                      I owe you big time
  20. واقعا از شما ممنونم                I truly appreciate you
  21. بینهایت سپاسگزارم                              Thanks a ton
  22. نمیدونم چطور تشکر کنم             How thoughtful of you!
  23. تا همیشه ممنونم (مدیونم)              I’ll forever be grateful
  24. لطفا قدردانی عمیق من رو پذیرا باشید    Please accept my deepest thanks
  25.   شما خیلی محبت دارید                           You’re too kind



نويسنده :Julia
تاريخ: پنجشنبه چهاردهم آذر ۱۳۹۸ ساعت: 14:54

 

هایزنبرگ

چیزهایی وجود دارند که آنقدر جدی هستند که فقط می توان در موردشان جوک ساخت!

There are things that are so serious that you can only joke about them

 



برچسب ها: جملات زیبا

نويسنده :Julia
تاريخ: دوشنبه یازدهم آذر ۱۳۹۸ ساعت: 21:28

Pomegranatانار
pearگلابی
Tangerineنارنگی
Persimmonخرمالو
orange

پرتقال

 




نويسنده :Julia
تاريخ: شنبه نهم آذر ۱۳۹۸ ساعت: 16:39

 

 مزاحم تلفنی داریم.

We’re having crank calls.




نويسنده :Julia
تاريخ: چهارشنبه ششم آذر ۱۳۹۸ ساعت: 21:54

 

 بچه هایم خیلی هله هوله می خورند.(بستنی، پفک،لواشک، شکلات و غیره)

My kids eat lots of junk food.




نويسنده :Julia
تاريخ: چهارشنبه ششم آذر ۱۳۹۸ ساعت: 21:51

 

نکات:

1- نوشتن آدرس در زبان انگلیسی برعکس فارسی است، یعنی آدرس از نام شروع و به کشور ختم می شود. ترتیب آن به صورت زیر است:

نام شخص – واحد – پلاک – کوچه – خیابان – منطقه – نام شهر – نام کشور

2- در نوشتن اسامی خاص و عبارات دقت شود. این اسامی ترجمه نمی شود، برای مثال عبارت برج سفید را به صورت white towerترجمه نمی کنند بلکه به صورت Borje Sefidنوشته خواهد شد.

3- شماره تلفن و کدپستی نیز در انتهای آدرس قید می شود. برای مثال یک شماره تلفن در تهران به این صورت نوشته می شود 00982188888888در این نمونه کد ایران با 00و یا +مشخص می شود و پس از آن کد شهر بدون 0ذکر می گردد.

4- در هنگام وارد نمودن آدرس در فرم ها، در برخی موارد نام کشور، شهر، شهرستان و کد پستی در کادرهای مجزایی تعبیه شده است. همچنین در برخی موارد آدرس به دو بخش Address Line 1و Address Line 2تقسیم شده است که در گزینه 1 قسمت اصلی آدرس و در گزینه 2، ادامه آدرس آورده می شود.

5- برای نوشتن آدرس به زبان انگلیسی از مخفف های عبارات نظیر St, Ave, Sq, …استفاده می شود و از نوشتن عبارت کامل Street, Avenue, Square, …خودداری می گردد. همچنین پس از تمامی اسامی مخفف نقطه گذاشته می شود.

6- برای نام کشور، تمامی آن با حروف بزرگ نوشته می شود.

7- حرف اول تمامی اسامی خاص و مخفف شده با حروف بزرگ نوشته می شود.

8- در خصوص کاما و نقطه دقت شود که کاما یا ویرگول به آخرین حرف کلمه چسبیده است و پس از آن با یک فاصله، کلمه بعدی آورده می شود. نقطه هم به آخرین حرف از آخرین کلمه خواهد چسبید.

 

ترجمه اصطلاحات و عبارات اساسی:

واحد: Unit

طبقه: Floor

شماره (پلاک): No

کوچه: Alley

خیابان: St

محله(کوی): Quarter

بلوار: Blv

خیابون فرعی: Stop Street

میدان: Sq

بزرگراه:   Free Way – High Way = Hwy

بعد از: After

قبل از: Before

جاده: Rd

خیابان بزرگ: Ave

روبروی: in front of

جنب(نزدیک): Near

گوشه: at the corner of

نبش: Next to the

طبقه اول: First Floor

طبقه همکف: Ground Floor

ابتدای: First of

انتهای: End of

بن بست: Dead End

ساختمان: Building

سه­ راهی: Junction

چهارراه: Crossroad

تقاطع: Intersection

ورودی: Entrance

فلکه (چهارراه فلکه اى ،دورزننده ،غیرمستقیم): roundabout

مجتمع مسکونی: residential complex

 

چند مثال:

مثال1: بزرگراه نیایش – خیابان سعادت آباد – میدان کاج – خیابان کارگر شمالی – خیابان مرتضوی – بلوار صالحی – کوچه درختی – پلاک 22

No 22, Derakhti Alley, Salehi Blv, Mortazavi St, North Kargar St, Kaj Sq, Saadat Abad Av, Niayesh Highway

 

مثال2: تهرانپارس – خیابان نوروزی – بعد از چهار راه تیرانداز – خیابان 160 غربی – پلاک 12 – واحد 5

Unit 5, No 12, West 160 St, after Tirandaz Cross, Hojr ebne oday Ave, Tehran Pars

 

مثال 3: خیابان ولیعصر، خیابان یاسری، روبروی پارک یاس، کوچه چهارم، پلاک 18، طبقه 2، واحد 5

Unit 5, Floor 3, No 18, 4th Alley, in front of Yas Park, Yaseri Ave, Valiasr Ave

 

مثال 4: یوسف­آباد – خ سید جمال الدین اسدآبادی – خ 25 پ 51 طبقه 3 واحد 7

Unit 7, Floor3, No 51, 25st St, Jamalodin Asad Abadi Av, Yusef Abad

 

مثال 5: بلوار توحید ، نرسیده به خیابان غدیر ، کوچه ی شاهد ، ساختمان نگار ، طبقه 2 ، واحد 12 

Unit 12 - Flat 2 - Negar Bldg - Shahed Alley - Before Ghadir St - Tohid Blvd 

 

بیان شفاهی آدرس:

برای بیان شفاهی آدرس نیز ممکن است از عبارت زیر استفاده گردد.

الف- پرسیدن آدرس به صورت شفاهی:

 

چطور می تونم به خیابان اصلی برسیم؟

How do I get to Main Street

 

نزدیک ترین پمپ بنزین کجاست؟

Where is the closest gas station?

 

می تونید به من بگید که مرکز موبایل کجاست؟

Can you tell me where the Mobile Centeris?

 

دنبال خیابان دوازدهم هستم

I’m looking for 12th Street.

 

آیا شما اهل این طرفا هستی؟

Are you from around here?

 

ب- آدرس دادن به صورت شفاهی:

ساده ترین راه/ سریع ترین راه/ بهترین راه این است که ...

The easiest/ quickest/ best way is to…

 

به سمت (راست، چپ، پاییت، بالا) بروید

Go + direction (right, left, down, up, through)

 

جاده (نام جاده) را بگیرید و ...

 take + road name

 

به راست/ چپ بپیچید

turn + right/left

 

بهترین راه این است که به سمت راست در بلوار پارک بپیچید.

 The easiest way is to go right on Park Avenue.

 

سریع ترین راه این است که خیابان شماره 1 را بگیرد و ادامه دهید.

The quickest way is to takeRoad Number 1.

 

جاده شماره 1 را 10 دقیقه ادامه دهید.

 Stay onRoute 1 for about ten minutes.

 

وقتی به ... رسیدید به ... بروید

when you get to…go…

 

پیاده حدودا 10 دقیقه راه هست.

 It’s about a five minute walk.

 

با اتوبوس حدودا 20 دقیقه راه هست.

 It’s about a twenty minute bus ride.

 

یک ساعت بزرگ سمت راست خواهید دید.

You will see a large clock on the right.

 

پمپ بنزین را رد می کنی

You will pass a gas station.

 

سر چراغ بعدی بپیچ به راست

At the next traffic lights turn…

 

دنبالم بیا، من راه را نشانت می دهم

Follow me. I’ll show you the way

 




نويسنده :Julia
تاريخ: چهارشنبه ششم آذر ۱۳۹۸ ساعت: 21:46

 

My watch has stopped.

ساعتم خوابیده



برچسب ها: اصطلاح

نويسنده :Julia
تاريخ: چهارشنبه ششم آذر ۱۳۹۸ ساعت: 21:31


10. Never mind!

بیخیال، ولش کن

 

A: I’m sorry you failed you exam.

B: Never mind



برچسب ها: اصطلاح

نويسنده :Julia
تاريخ: چهارشنبه ششم آذر ۱۳۹۸ ساعت: 21:29

شده یکی خیلی حرف بزنه و به قول معروف سرتونو بخوره؟ اینجاست که بهش میگید ساکت شو. خب انگلیسی ها هم یه اصطلاح دارن که تو اینجور مواقع به کار میاد:
zip it up معنیشم میشه ساکت شو (راحت تر بگم --ببند--) البته این با shut up فرق داره.



برچسب ها: اصطلاح

نويسنده :Julia
تاريخ: چهارشنبه ششم آذر ۱۳۹۸ ساعت: 21:24

قطع رابطه کردن:Breack away



برچسب ها: اصطلاح

نويسنده :Julia
تاريخ: چهارشنبه ششم آذر ۱۳۹۸ ساعت: 21:12

آخرین مطالب










آرشيو