notebook

Knight in shining armor

در زبان فارسی این اصطلاح کاربرد بسیار زیادی دارد و به معنی شاهزاده ای با اسب سفید است.

مثال:she has not married yet, I think she wait for a knight in shining armor



برچسب ها: اصطلاح

نويسنده :Julia
تاريخ: چهارشنبه بیست و یکم آبان ۱۳۹۹ ساعت: 13:29

We see eye to eye

ما موافقیم


برچسب ها: اصطلاح

نويسنده :Julia
تاريخ: چهارشنبه بیست و یکم آبان ۱۳۹۹ ساعت: 13:25

duhh


زمانی به کار می رود که یک جمله ساده و احمقانه به نظر برسد.
واقعا!!
خوب شد گفتی!!

چند مثال :
!Duhh! everybody likes money
نه بابا ! همه پول دوست دارند !
.you cant have my icecream
.Like duhh! I already had mine
تو نمی توانی بستنی من را بخوری!
نه بابا! من مال خودم را خوردم!
!seriously? 1 + 1 = 2! oh God, you are such a duhh
واقعا؟ 2 = 1 + 1 ! وای خدای من، تو چقدر باهوشی!
!Well! duh
زمانی به کار می رود که در جواب به موضوعی بدیهی و مشخص بخواهیم پاسخ دهیم.



برچسب ها: اصطلاح

نويسنده :Julia
تاريخ: شنبه دهم آبان ۱۳۹۹ ساعت: 19:49

 

to run in the family –

به معنای ارثی بودن یک ویژگی در خانواده مثل : بیماری ، مهارت ، مشکل و …



برچسب ها: اصطلاح

نويسنده :Julia
تاريخ: شنبه سوم آبان ۱۳۹۹ ساعت: 20:16

 

like father, like son –

پسر کو ندارد نشان پدر ، به معنی شبیه بودن پسر به پدرش.



برچسب ها: ضرب المثل

نويسنده :Julia
تاريخ: شنبه سوم آبان ۱۳۹۹ ساعت: 20:15

معادل فارسیتلفظ آمریکاییواژه انگلیسی
خانوادهˈfæməli 
family
پدرˈfɑːðər 
father
مادرˈmʌðər 
mother
والدین، پدر و مادرˈperənt 
parents
برادرˈbrʌðər 
brother
خواهرˈsɪstər 
sister
پسرsʌn 
son
دخترˈdɔːtər 
daughter
شوهرˈhʌzbənd 
husband
زنwaɪf 
wife
پدر بزرگˈɡrændˌfɑːðər 
grandfather
مادر بزرگˈɡrænˌmʌðər 
grandmother
نوه پسرˈɡrænsʌn 
grandson
نوه دخترˈɡrænˌdɒːtər 
granddaughter
نوهˈɡræntʃaɪld 
grandchild
عمو، داییˈʌŋkəl 
uncle
خاله، عمهænt 
aunt
فرزند عمو، دایی، خاله یا عمهˈkʌzən 
cousin
پسر برادر یا خواهرˈnefjuː 
nephew
دختر برادر یا خواهرniːs 
niece

در مورد نسبت های خانوادگی در انگلیسی

در فرهنگ انگلستان، ساختارهای خانوادگی اهمیت کمتری داشتند به همین دلیل جزئیاتی که ما در زمینه پیوندهای خانوادگی داریم در زبان انگلیسی دیده نمی شود. برای بسیاری از نسبت های خانوادگی از کلمات مشابهی استفاده می شود. شاید برای شما این سوال پیش آید که پس چطور متوجه می شوند که چه کسی عمو و چه کسی دایی است؟ واقعیت این است که متوجه شدن چنین جزئیاتی اصلا برای آنها اهمیتی ندارد. (برای ما با توجه به قواعد فرهنگی محرم و نا محرم ، دانستن این جزئیات بسیار مهم بوده!)

کمی تمرین برای یادگرفتن بهتر نسبت های خانوادگی

اعضای خانواده در زبان انگلیسی

تصویر زیر نسبت های بین افراد را نشان میدهد. با استفاده از واژه هایی که یاد گرفتیم سعی می کنیم بفهمیم هر کسی با فرد دیگر چه نسبتی دارد. به مثال های زیر توجه کنید:

Sarah برای Paul: daughter

(سارا می شود دختر پال.)

William برای John: grandfather

(ویلیام می شود پدربزرگ جان)

Paul برای John: brother

(پال می شود برادر جان)

حالا که بازی را یاد گرفتید خودتان سعی کنید نسبت بین افراد را بنویسید.


برای اطلاعات بیشتر

واژه انگلیسیتوضیحات
fatherfather مثل پدر در فارسی است، یعنی تا حدی رسمی است. daddy یا dad معادل غیر رسمی همین واژه است که مشابه “بابا” در فارسی به حساب می آید. از father برای اشاره کردن به کشیش ها و مقامهای مذهبی مذهب کاتولیک هم استفاده می شود.
mothermother مثل مادر در فارسی است، یعنی تا حدی رسمی است. mummy یا  mumمعادل غیر رسمی همین واژه است که مشابه “بابا” در فارسی به حساب می آید.
parentsیک اسم جمع است. از همین اسم می توان به صورت مفرد هم استفاده کرد که به معنای “والد” خواهد بود. یعنی هر یک از پدر و مادر.
brotherاز brother جدا از نشان دادن نسبت خانوادگی برادری برای نشان دادن دوستی های عمیق هم استفاده می شود. برای نشان دادن چنین روابطی شکل کوتاه شده همین واژه به صورت bro (چیزی مثل به “داداش” در فارسی) بیشتر استفاده می شود.
sisterشکل کوتاه شده sister که به صورت sis نوشته می شود به اندازه bro کاربردی نیست.
sonدر فارسی پسر دو معنا دارد. اولی به انسان مذکر کم سن گفته می شود و دومی به یک نسبت خانوادگی اشاره می کند. واژه son تنها به معنای نسبت خانوادگی است. در زبان انگلیسی به انسان مذکر کم سن boy گفته می شود. در استفاده از این واژه دقت کنید.
daughterدر فارسی دختر هم دو معنا دارد. اولی به انسان مونث کم سن گفته می شود و دومی به یک نسبت خانوادگی اشاره می کند. واژه daughter تنها به معنای نسبت خانوادگی است. در زبان انگلیسی به انسان مذکر کم سن girl گفته می شود. در استفاده از این واژه دقت کنید.
wifeواژه زن در فارسی دو معنی دارد. اولی به انسان بالغ مونث گفته می شود و دومی یک نسبت خانوادگی را نشان می دهد (همسر). واژه wife تنها معادل نسبت خانوادگی است. برای انسان مونث بالغ در انگلیسی از واژه woman استفاده می شود.
 grandson/ granddaughterما در فارسی برای نسبت نوه جنسیت نداریم. در انگلیسی برای نوه دختر و پسر دو واژه متفاوت وجود دارد.
grandchildواژه grandchild معادل نوه در فارسی است. یعنی جنسیت در آن اهمیتی ندارد.
uncleواژه uncle به جز دایی و عمو برای شوهر خاله و شوهر عمه هم استفاده می شود (در درس به آن اشاره نکردیم چون احتمالا دیگر خیلی از دست انگلیسی ها عصبانی می شدید!). در ضمن معمولا افرادی که رابطه نزدیکی با پدر و مادر یک بچه دارند (مثلا دوستان نزدیک آنها) به وسیله بچه با عنوان uncle شناخته می شوند.
auntواژه aunt به جز خاله و عمو برای زن دایی و زن عمو هم استفاده می شود. در ضمن معمولا افرادی که رابطه نزدیکی با پدر و مادر یک بچه دارند (مثلا دوستان نزدیک آنها) به وسیله بچه با عنوان aunt شناخته می شوند.
cousinواژه cousin جنسیت ندارد. تمام فرزندان عمو، دایی، خاله و عمه به عنوان cousin شناخته می شوند. از آنجا که در مسیحیت ازدواج با این نسبت خلاف است، این نسبت خانوادگی اهمیت خاصی دارد.


برچسب ها: family

نويسنده :Julia
تاريخ: شنبه سوم آبان ۱۳۹۹ ساعت: 19:56

آخرین مطالب










آرشيو